تاریخ موسیقی نشان میدهد که پیدایش هنر و انسان بر کرهی خاکی همزاد بودهاند.
در واقع همان روزی که بشر توانست نیازهای خود را با پیکان صدا به دوردستها برساند و درد و رنج و شور وشادی خود را با اصوات بنمایاند،نواهای نخستین نیز متولد شد.
در آن هنگام طبیعیترین وسیله آواز حنجره انسان و سادهترین ساز ضرباهنگ دستهای او بود.در یونان باستان که رب النوعهای گوناگون عطش آدمی به ایمان را فرو مینشاند.
زئوس مظهر خدای آسمانها و رب النوع بشر بوده و یکی از فرزندان او به نام آپولون را الههی خورشید و نور و موسیقی میدانستند،
که گاه او را به صورت رزمآوری کماندار و گاه به هیأت نوازندهای جوان ترسیم میکردند.
یونانیان معتقد بودند نه فرشته که مربیان صنعت،علم و ادبیات هستند و (میوز) نام دارند کمر به خدمت آپولون بستهاند.
چنین به نظر میرسد که نام (موزیک) به مفهوم موسیقی برگرفته از نام این فرشتگان باشد.
همانطور که حافظ مراغهای نیز تصریح کرده است موسیقی لفظی یونان و به معنی الحان است.
به هر حال با توجه به آنچه ذکر شد اگر حضرت آدم به صورت نمادین به عنوان نخستین سراینده که اولین شعر بشریت را در سوگ فرزندش هابیل سرود،شناخته شده است.
در تاریخی به همین قدمت نیز باید اولین موسیقیدان را جستوجو کرد.
تاریخ موسیقی هر کشور متفاوت است.
موسیقی با توجه به روحیات و اجتماع آن کشور سبکهای مختلفی دارد که اوضاع اجتماعی را به تصویر میکشد.
تاریخ موسیقی نشان از فرهنگ و آداب رسوم ملتها دارد.تاریخ موسیقی نشان دهنده تمدن هر کشور است.
با نگاهی به سابقهی هنر در ایران مییابیم که شعر و موسیقی همواره در این آب و خاک جایگاهی ویژه داشته و از آمیختگی اعجابآوری بر خوردار بوده است.
تا آنجا که این دیارباز به هنر و زیبایی از یک سو و سرود و نغمهسرایی از سوی دیگر میباشد.
به خصوص در زمان ساسانیان با زمینهای که از پیش فراهم شده بود استادان ماهری به وجود امدند و هنر موسیقی در ایران رتبهای والا یافت.
این دوره را میتوان عصر طلایی موسیقی ایران شمرد.
در عهد ساسانی شعر عاری از وزنهای عروضی و قالب محدود قافیهها رواج داشته است.
این اشعار حقیقی توسط سرایندگان آنها که اغلب از موسیقیدانان معروف بودند و در محافل و مجالس درباری به صورت ترانه اجرا میشد.
اعراب پیش از اسلام دارای موسیقی بزمی نبودند،
و از آلات موسیقی جز طبل و بوق نمیشناختند که از آن هم فقط برای رجزخوانی در میادین جنگ استفاده میکردند.
این در حالی بود که حتی خیلی از ساسانیان و در دورهی هخامنشیان نیز دو دسته اسباب و آلات موسیقی بزمی و رزمی وجود داشت،
که در دو نوبت صبح و شام و همچنین در اعیاد،جنگها و فتوحات و به هنگام ماتم و سرود و دیگر تشریفات رسمی نواخته میشد.
با توجه به این پیشینه در واقع موسیقی کشور های اسلامی که اکنون به موسیقی عربی معروف است توسط ایرانیان پایه گذاری شد.
چنان که از میان پنجاه و دو مقام معمول در موسیقی کشورهای مصر، سوریه و لبنان سی مقام آن در بین آوازها و گوشههای ردیف موسیقی ایرانی موجود است.
حتی دوازده مقام از مقامهای معمول در موسیقی مصر دارای اسامی فارسی میباشند،مانند:شوق افزار،فرحناک،سازگار،دلنشین و ..
از اواسط دههی دوم هجری که دولت عباسیان با کمک ایرانیان تشکیل شد،
نفوذ ایرانیان در دستگاه خلافت سبب فراهم آمدن زمینهای مناسب برای ترویج علوم و ترجمهی آثار گوناگون از زبانهای یونانی،سریانی،پهلوی و هندی به عربی گردید،
که از جملهی این آثار باید کتابهای مهم موسیقی را نیز برشمرد.
بعدا حکما و دانشمندان ایرانی چون فارابی و ابنسینا پس از تتبع و بررسی کتابهای موسیقی که از زانهای دیگر به عربی ترجمه شده بود.
موسیقی ایرانی را که تا آن زمان جنبههای فنی و هنری آن بر جنبههای علمیاش غلبه داشت بر پایههای علمی استوار کردند و با ارزشترین کتابها را در این زمینه پدید آوردند.
فارابی با استفاده از فواصل فراموش شدهی موسیقی ایرانی گامی ترتیب داد که اکنون اروپاییان به عنوان نیم پرده و واحد فاصلهی موسیقی پذیرفته و به وسیلهی آن گام معتدل را ساختهاند.
فارابی پردهی معروف این فاصله را (دستان فرس) نامیده است و این نکته نشان میدهد که این پرده از قدیم در ایران شناخته شده بود.
ترجمهی آثار فارابی در زمینهی موسیقی قرنها جزو کتابهای درسی مدارس اروپا بوده است.
همچنین از مطالعه دوکتاب معتبر ( صفیالدین عبدالمؤ من ارموی ) به نامهای (الادوار) و ( رسالۀالشرقیه) میتوان دریافت که که
وی پس از فارابی از بزرگترین و مهمترین کسانی بوده است که در اصول و فنی موسیقی تحصیل کرده و قدیمیترین نتنویسی فارسی و عربی در کتاب (الادوار) از اوست که در حال حاضر نیز موجود میباشد.
بررسی کتاب مزبور نشان میدهد اغلب اکتشافاتی را که به اروپاییان نسبت دادهاند از چندین قرن پیشتر در موسیقی ایرانی وجود داشته است.
البته هجوم ددمنشانهی اقوام مغول وتاتار به ایران و پیامدهای چیرگی آنان بر کشور ستمدیدهی ما آنچان شوم و ناگوار بود که،
لطمه های فراوانی بر پیکر تمدن و فرهنگ وهنر این سرزمین و از همه مهمتر بر روحیهی مردم وارد آورد.
تاراجگران هر چه را که از آثار تمدن، فرهنگ و هنر در دسترسشان بود نابود کردند،
و از آن همه کتاب که در سدههای درخشان اسلامی به دست دانشمندان و مصنفین مؤلفین تهیه و ترجمه شده بود و حاصل فکری و هنری انان بود چیزی بر جای نگذاشتند.
آنها کتابخانههایی را که به همت سلاطین و بزرگان دانشپرور و استادان علم و هنر به وجود امده بود به آتش بیداد سوختند،
علما و فضلا و هنرمندان را به دیار نیستی فرستادند و جز آنان که توانستند از برابر سیل خانکان برانداز مغول بگریزند کمتر کسی از شر این قوم وحشی در امان ماند.
تاخت و تاز و غلبهی مغول بر ایران تمدن،فرهنگ و هنر از جمله هنر موسیقی را از مسیر طبیعی خود منحرف ساخت،
و آهنگ شادی آن را به نالههای جانسوز بدل نمود و الحان نشاط انگیز آن را به آه و ناله و فغان و شکایت تبدیا کرد.
تاریخ موسیقی نشان میدهد که موسیقی غرب برگرفته از موسیقی شرق است.
پژوهشهای تاریخی نشان میدهد که نخستین اکتشافات و ابداعات جوامع انسانی از مشرق زمین سرچشمه گرفته است.
یونانیها که در گذشته واسط و رابط تمدنهای شرق و غرب بودند.
از طریق جنگها،سفرها و تجارت اکتشافات عرصهی موسیقی را نیز همانند سایر جلوههای تمدن از سرزمینهای خاوری به باختر انتقال دادند.
بعدها وقوع جنگهای صلیبی در قرن یازدهم میلادی بین مسلمانان و مسیحیان موجب شد که،
اروپاییان با دید وسیعتری به جهان بنگرند و اعراب که خود از دستاوردهای تمدن و هنر باستانی ایران متحول شده بودند.
و نیز در خارج ساختن اروپا از تیرگی چاه قرون وسطی و رهنمونی آن به سوی تمدنی درخشان و ایجاد رنسانس سهم بسزایی داشتند.
در آن هنگام اروپا فاقد موسیقی و ادبیاتی غنی بود و در قعر تاریکاندیشی و ظلمت قرون وسطایی خود به سر میبرد.
در حالی که در همان زمان شرق مهد تمدن و در اوج شکوفایی بود و مسلمانان با این فرهنگ تمدن آشنایی کامل داشتند.
به همین علت فرهنگ پربار مسلمانان به سرعت در میان اروپاییان راه یافت و آهنگها و ترانههای شرقی به گونهای چشمگیر در اروپا رواج یافت.
در این میان نوازندگان دوره گرد اروپایی نخستین کسانی بودند که پس از جنگهای صلیبی سازهای آرشهای را که سازی شرقی بوده و باید آن را از اسلاف ویولون به شمار آورد به اروپا بردند.
این نوازندگان دورهگرد،موسیقی عامیانه را زنده نگه داشتند وآن را گسترش دادند.
آنها داستانهای گرم و عاشقاه را جایگزین ریاضتکشی و اندوه خفقانآور قرون وسطی نمودند و با شعر و موسیقی خود گلهای زندگی را میان مردم بارور ساختند.
حضور آنها در تاریخ موسیقی اروپا دوران برجستهای به شمار میرود.
رنسانس که در ربع آخر قرن چهاردهم میلادی پدیدار شد و تا سال ۱۵۵۹ میلادی ادامه داشت.
دوران نوزایی و تجدید حیات غرب بود که گویا پیشروی در تمدن وعلم وهنر را از جایی آغاز کرد که شرق از آن بازمانده بود.
در این دوره موسیقی قرون وسطی که بیشتر به صورت تک صدایی و آواز رواج داشت و به صورت تک صدایی و آواز رواج داشت و به صورت مراسم مذهبی در کلیسا اجرا میشد جانی دوباره گرفت و به گونهای که بیانگر حالات روحی مردم و جامعه بود گسترش یافت.
پیشگام رنسانس کشور ایتالیا بود که بنا به شرایط آب و هوایی فرحبخش آن موسیقی پربار و مسرتبخشی در آن پاگرفت.
در دوره رنسانس مکاتب غنی موسیقی به وجود آمد،
به طوری که در قرن شانزدهم ویولون زیباترین ابزار موسیقی به اختراع شد و به دنبال آن صنایع ساخت آلات موسیقی از قبیل اُرگ،سازهای کلاویهای آلمانی و انواع کلاوسن تکامل چشمگیری یافت.
موسیقی این دوره میراث عظیمی برای قرون بعد به یادگار گذاشت.
پس از این دوره سبک «باروک» در موسیقی به وجود آمده که وجوه مشترک بسیاری با موسیقی شرقی داشت.
پس از آن مکتب «کلاسیک» رواج یافت که نام آن از مختص بودن هنر موسیقی در آن دوره به طبقهای خاص و عمدتاً اشراف حکایت دارد.
بعد از موسیقی کلاسیک دورهی «رمانتیک» فرا رسید که بر آزادی فرم که متأثر از ادبیات و مکاتب فلسفی رمانتیک بود تأکید ویژهای داشت.
آموزش موسیقی با بهترین آموزشگاه موسیقی در سهرودی
تهران ابتدای سهروردی جنوبی (نبش حجازی) ساختمان شماره یک – پلاک ۱۵ – واحد ۱۰